حضرت موسی کجا با خدا ملاقات کرد؟
تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۴۴۵۰۲
درختی که به موسی(ع) نشان داده شد همچنان بر یک صخره بلند موجود و عمر آن بیش از سه هزار سال است. این درخت در شرق شهر مدین قرار دارد.
حوزه نیوز: کتاب «موسوعة الرسول المصطفی(ص) » شامل مطالبی درباره ابعاد مختلف پیامبر گرامی اسلام در سال 2002 میلادی در بیروت به چاپ رسید.مصطفی بن هاشم زین الدین نیز در این موسوعه به توصیف سرزمین اردن، جنگ موته و شخصیت جناب جعفرطیار پرداخته که توسط محقق فقید حجت الاسلام والمسلمین علی آل کاظمی ترجمه شده است.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشاهد مشرفه موسی کلیم الله (علیه السلام)
حضرت موسی پیامبر بزرگ الهی دارای مشاهد مشرفه بسیاری در بقعه های متبرکه این سرزمین است.
مشهد اول: هنگامی که مردی از پایین شهر، موسی را نصیحت کرد و به او سفارش نمود که از مصر خارج شود و موسی به دنبال سخن این مرد به سوی شام رهسپار گردید و به مدین رسید.
مدین شهری است در شمال شرقی موته که 5 کیلومتر از موته فاصله دارد و در مسیر جاده ای است که به شام و عقبه و مصر می رود.
مطالعات تاریخی انجام شده ثابت کرده است که شهر مدین همان شهری است که امروزه به نام مدین نامیده می شود و این همان شهری است که قرآن مجید از آن نام برده است و فرموده : (وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ) یعنی : " همین که موسی وارد آب مدین شد قومی را دید که از آن آب بر می دارند.
مدین همان قریه قبیله حضرت شعیب پیامبر الهی است که خداوند او را بر آنان مبعوث فرموده است و قرآن کریم موقعیت مدین را مشخص میکند، شعیب(ع) خطاب به قومش می گوید: (ما قوم لوط منکم ببعید) یعنی قوم لوط از شما دور نیستند.
دوران قوم لوط از نظر زمانی بسیار دور نیست و از نظر مکانی هم بیشتر از قریه هایی مانند سدوم و أدوم و عموره بیش از 30 کیلومتر از مدین فاصله ندارند.
آنجا که خداوند می فرماید: (ونجینهٔ ولوطا الی الارض التی بارکنا فیها للعالمین) " یعنی : " ما لوط را نجات داده ایم و به سرزمینی بردیم که برای جهانیان آن را مبارک گرداندیم."
چون می دانیم که نجات لوط (علیه السلام) بردن او به غاری است که بیشتر از 14 کیلومتر از مدین فاصله ندارد.
بنابراین پیامبر خدا موسی(ع) در شهر مدین به خدمت حضرت شعیب خطیب و سخنگوی پیامبران الهی در آمده و مدت 10 سال تمام در خدمت او بود، همان طور که به نقل از قرآن موسی از چاه آب کشید و گوسفندان دختران شعیب را سیراب کرد و به همین علت با یکی ازآن دو دختر ازدواج کرد.
چاهی که موسی(ع) از آن برای دختران شعیب آب کشید
چاهی که حضرت موسی (علیه السلام) از آن برای دختران شعیب آب کشید در صحرایی اطراف شهر مدین وجود دارد و لکن به صورت آباد نیست و هنگامی که موسی (علیه السلام) مدت خدمت خود را به پایان برد و خواست که از شعیب جدا بشود ، از همسرش خواست که از پدرش شعیب بخواهد تا تعدادی از گوسفندان را به آنان بدهد تا به وسیله آن زندگی کنند.
در روایت آمده است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده اند : " شعیب به موسی گوسفندانی داد که آن سال زایده بودند و رنگ آن گوسفندان نیز با رنگ گوسفندانش تفاوت داشت ."
از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است که به یاران خود فرمود: "اگر شام را فتح کردید از نسل آن گوسفندان حضرت شعیب خواهید یافت " و این اشاره است به وطن شعیب و داستان او با موسی (علیه السلام).
شایسته است یادآوری شود که پیامبر خدا حضرت موسی (علیه السلام) هنگامی که از مدین خارج شد در حالی که همسرش و گوسفندانش همراه او بودند و عصایی که معجزه پیامبریشی بود به همراه داشت ، به یک بیابانی رسیدند و سرمای شدید و باد و باران و ظلمتی شدید آنان را فراگرفت و شب نیز فرا رسید، حضرت موسی از دور آتش را مشاهده کرد که ظاهر شده بود و طرف آن آتش ناگهان دید که درختی است و آتشی وسط آن شعله می کشد به آن نزدیک شد تا از آن آنش شلع ای بگیرد، آتش از او دور شد، موسی ترسید و دوباره به طرف آتش و درخت رفت که خداوند در این باره می فرماید ( فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّی آتِیكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی مِن شَاطِئِ الْوَادِی الأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الآمِنِینَ ). سوره قصص(29تا31)
یعنی همین که موسی مدت خدمت خود را به پایان برد و اهلش را همراه خود برد از جانب کوه طور آتشی را مشاهده نمود، به خانواده اش گفت : صبر کنید که من آتش را دیده ام، بروم تا شاید از آن برای شما شعله ای بر گرم یا خبری بیاورم تا شاید شما گرم شوید. همین که به نزدیک آتش آمد از کنار وادی ایمن و از آن بقعه مبارکه به او ندایی داده شد که ای موسی من خدای تو هستم که پروردگار جهانیان می باشم. عصایت را بیفکن . همین که عصا را افکند دید عصایش جنبنده ای شده است، از ترس به عقب رفت و برنگشت، او را گفتیم: ای موسی برو و نترس که تو امنیت داری.
درختی که به موسی نشان داده شد همچنان پابرجاست
آن درختی که به موسی (علیه السلام) نشان داده شد. همچنان بر یک صخره بلند موجود است که عمر آن بیش از سه هزار سال است ، و این درخت در شرقی شهر مدین قرار دارد که 12 کیلومتری مدین واقع شده است. و به آن "شجرة المایسة" می گویند و برای آن داستان های بسیاری نقل می کنند که دلالت بر مبارک بودن این درخت دارد که ساکنان منطقه داستان های آن را از زمان های دور نقل می کنند و سینه به سینه تا این زمان نقل می شود .
این مطلب چیزی نیست که ما خواسته باشیم از پیش خود نقل کنیم ، بلکه حضرت موسی با عنایت الهی انتخاب شده است مانند تمام پیامبران مرسل دیگر که همگی در این بقعه های مبارکه مبعوث شده اند و کتاب مقدسی تورات نیز به این داستان ها اشاره کرده است .
عبور امام باقر(ع) از شهر مدین
و شایان ذکر است که شهر مدین حادثه مهم دیگری را در دوران زندگانی امام باقر (علیه السلام) شاهد بوده است و آن حادثه مربوط به زمانی است که هشام بن حکم دستور داد امام را از شام به مدینه بازگردانند و ترسی داشت که خبر معجزات امام باقر (علیه السلام) در میان مردم گسترش یابد و لذا او را از این مسیر عبور دادند و بر مدین عبور کرد درحالتی که مردم شهر مدین به فرمان خلیفه دروازه های شهر را بر روی حضرت بسته بودند.
امام باقر (علیه السلام) بر یک مکان مرتفعی قرار گرفت و با صدای بلند ندا در داد که ای مردم شهر مدین که انسان های ستمگری هستید، من همان(بقیه الله) هستم که خداوند می فرماید:«بقیةالله خیرا لکم ان کنتم مومنین و ما بحفیظ» یعنی : بقیةالله برای شما بهتر است اگر مومن هستید من از شما حفاظت نمی کنم.
با شنیدن این ندا پیرمردی بزرگسال از شهر بیرون شد و به قوم خود گفت: ای مردم به خدا سوگند این فراخوان به سبک همان فراخوان حضرت شعیب است، اگر به سوی او به استقبال او نشتابید خداوند شما را به خشم و غضب شدید خود گرفتار خواهد فرمود.
و مردم به استقبال حضرت باقر (علیه السلام) شتافتند و انچه که از آذوقه و توشه لازم داشت در اختیار آن حضرت گذاشتند، وقتی خبر این ماجرا به هشام رسید به عامل خود در آن دیار دستور داد آن پیرمرد را کشتند و مردم اهل مدین را مورد پیگرد قرار دادند.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۴۴۵۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پدری که از فرصتهای روزمره استفاده می کرد تا از حقایق عالم بگوید
خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: امام موسی صدر در ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ شمسی در قم و در بیت مرحوم حضرت آیت الله سید صدرالدین صدر متولد شد. او تحصیلات علوم دینی را در شهر قم به اتمام رسانده و یکی از معدود روحانیونی بود که در کنار دروس حوزوی تحصیلات رسمی را هم با تکمیل کردن دوره دبیرستان ادامه داد. در همان سالها او به عنوان اولین طلبه تحصیل در دروس دانشگاهی خود را آغاز کرد و سرانجام لیسانس رشته حقوق در اقتصاد را به عنوان نخستین طلبهای که وارد دانشگاه تهران شد، دریافت کرد. صدر در سال ۱۳۳۸ به دعوت علامه سید عبدالحسین شرفالدین، پیشوای شیعیان لبنان به این کشور سفر کرد. پس از شرفالدین، مسئولیت هدایت شیعیان لبنان بر عهده سید موسی صدر گذاشته شد. وی همراه با کار فرهنگی و فقر زدایی از جامعه مسلمانان لبنان به ایجاد تشکیلات اسلامی برای احقاق حق مسلمانان و مبازره مؤثر با صهیونیسم نیز اقدام کرد. تشکیل مجلس عالی شیعیان لبنان (حرکت المحرومین) از اقدامات مهم وی در این کشور بود.
امام موسی صدر در طول ۲۰ سال اقامت خود در لبنان، تلاشهای فراوانی در جهت ارتقای کمی و کیفی رفاه شیعیان و ارتقای دین و اخلاقیات آنان انجام داد. با برنامهریزیهای وی و حمایت اکثریت جوانان شیعه لبنان، مشاغل متعددی به شکل گرفت و بسیاری از زنان و مردان در آموزشگاهها، مراکز فنی و حرفهای، کارگاهها و مدارس مشغول کار و تحصیل شدند. در شهریور ۱۳۵۷، امام موسی صدر در پاسخ به دعوت دولت لیبی برای دیدار با معمر قذافی، رئیس جمهور و دیگر مقامات این کشور، بیروت را به مقصد طرابلس غربی ترک کرد. سرانجام پس از پنج روز اقامت در این کشور، اعلام شد که سید موسی صدر و همراهانش یک روز پیش از آغاز مراسم سالگرد بزرگداشت به قدرت رسیدن معمر قذافی، بهطور غیر منتظره لیبی را به مقصد رم در ایتالیا ترک کردهاند حال آنکه همه اسناد، شواهد و مدارک نشان میداد که او توسط معمر قذافی جنایتکار ربوده شده است. خبر ناپدید شدن امام موسی صدر در ۹ شهریور ۱۳۵۷ اعلام شد.
با نگاهی به زندگی و اندیشه امام سید موسی صدر میتوان گفت او بیش از هر کس دیگری تحت تأثیر تعالیم و ارشادات پدر کم نظیرش حضرت آیت الله سید صدرالدین صدر، وصی مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع ثلاث است. آیت الله سید صدرالدین صدر بسیار متواضع بود و به نظرهای طلاب جوان و نوجوان نیز توجه میکرد.حتی گاه، هنگام بحث با دانشمندان از طلاب معمولی نیز میخواست تا نظرهایشان را بیان کنند. همواره در سلام بر طلاب پیشی میگرفت.مرحوم آقابزرگ تهرانی در شرح حال او مینگارد: «کان کثیر التواضع یجالس سواد الناس; بسیار متواضع بود و با مردم عادی مینشست.»
آیت الله صدر پیوسته به فکر محرومان بود. موسسهها و صندوقهایی سامان داد تابه این گروه کمک شود. با آن موقعیت ممتازی که داشتبه خانه دیگران میرفت و برای نیازمندان کمکهایی گرد میآورد. حتی وقتی دولت به بهانههای واهی از تأمین برق بعضی از خیابانها سرباز میزند; آن استاد بزرگ هزینه برق را میپرداخت و در محلههایی که نیاز به آب داشتند در حد توان چاه آب و آب انبار میساخت.ایشان همواره مراقب بود تا میان صفوف علما اختلاف ایجاد نشود. هنگام اقامت در مشهد و قم، اختلافاتی میان علما پدید آمد. آن بزرگوار با تلاش فراوان، آنها را از میان برد و صفوف اهل علم را متحد ساخت.
روش تربیتی صدر
یکی از علل تأثیر فوقالعاده آیت الله سید صدرالدین صدر بر فرزندان خصوصاً سید موسی، توجه ویژه ایشان بر تربیت فرزندان با روشهای خاص خودشان بود، دقیقاً همان روشی که امام سید موسی صدر نیز با فرزندان خود صدرالدین، حمید، حورا و ملیحه در پیش گرفت.
ملیحه صدر در این خصوص میگوید: «شبها دیر میآمدند. اما سعی میکردند که آن موقعی که هستند، صمیمی باشند. من میدویدم و ایشان دنبالم میدویدند. با هم نماز میخواندیم. وقتی که در خانه بودند کنار سفره مینشستیم با هم ناهار میخوردیم. ما روی زمین ناهار میخوردیم، یعنی سفرهمان را روی زمین میانداختیم. یادم هست من را در بغلشان میگذاشتد، با هم غذا میخوردیم. ریششان را شانه میکردم. موهایشان را شانه میکردم. حتی آن پنج دقیقهای را که بعد از غذا میخوابیدند، کنار سفره میخوابیدند که کنار ما باشند. وقتی که بودند، بودند. یعنی خیلی صمیمی بودند. احساس دیگری نمیکردیم، مثل الآن ما خودمان که سرمان شلوغ میشود زود به بچهها میگوئیم که حوصله ندارم. من نه هیچ وقت این را ندیدم با اینکه خیلی کم بود ولی هیچ وقت این را ندیدم. و سعی میکردند که هر چه را در موردش صحبت میکنند و از آن یک نتیجهای بگیریم. مثلاً یک گلی را میدیدند، فوراً دربارهاش صحبت میکردند. سعی میکردند که بحث علمی بکنند که ما هم استفاده کنیم.»
اینطور نیست بابا؟
امروز سی و پنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در مصلای امام خمینی آغاز به کار کرد. غرفه مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در سالهای گذشته در نمایشگاه کتاب همواره محل آمد و شد دوستداران و کسانی است که میخواهند از خلال کتابها، خاطرات، نوشتهها و سخنرانیها با امام سید موسی صدر آشنا شوند. امسال محصول ویژه این مؤسسه کتابی است، که پیاده شده همان صحبتهایی است که امام موسی صدر با فرزندانشان در موقعیتهای مختلف بیان میداشت و توسط سید صدرالدین صدر فرزند بزرگ امام، روی نوار کاست و با صدای امام ضبط شده است.
کتاب «اینطور نیست بابا؟» گفتارهای پدرانه امام موسی صدر با فرزندانش است که پس از نیم قرن، کمی بیشتر یا کمتر، سخنان او به صورت مکتوب در آمده است. در این کتاب بابا، که دیگران به او امام میگویند، مسائل دینی و اجتماعی را برای فرزندانش بازگو کرده است. در طراحی کتاب «اینطور نیست بابا؟» مخاطبان عکسهای خانوادگی موسی صدر را با فرزندان و دیگر نزدیکانش خواهند دید. لازم به ذکر است علاقمندان میتوانند این کتاب را با تخفیف و بازگشت نقدی ۵٪ از سایت مؤسسه تهیه کنند.
میتوانید یکی از صوتهای مربوط به کتاب را در زیر بشنوید:
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند.فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: audio/mp3 کد خبر 6099301 فاطمه علی آبادی